حاج خدادادخان سگوند {رئیس ایل بزرگ سگوند}
یک روزکنیز{خدمتکار}حاج خدادادخان درخواب میبیند که دربیابان است
دراین هنگام {ادرارش} میگیرد وزمانی که میخواهد ادرار کندچهار اژدها ازآلتش
بیرون می آید وقتی که از خواب برمیخیزد وجریان رابرای همسر
حاج خدادادخان تعریف میکند همسرحاج خدادادخان باشنیدن این حرف ها
ازکنیز میخواهد که با کسی دراین مورد صحبتی نکند.
بعدازمدتی همسرحاج خدادادخان به خان میگویید که این
کنیز،زن خوبیست وبا آن ازدواج کن ولی خان تمایلی به
ازدواج با آن کنیز، ندارد و با اسرار،زیادهمسرش
مجبورمیشودکه با آن کنیز ازدواج کندوبعدازچندسالی
زندگی حاج خدادادخان از آن کنیز صاحب چهارپسرمیشود
{رحیم خان،عالیخان،مهدی خان،حیدرخان}که درآن
زمان زبان زد خواص وعام میشوندوبه چهارکُرَحاجی
خدادادخان معروف میشوند ودر بسیاری ازجنگ هاحضور
داشته وحماسه آفریدند...
|